اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

فرهنگ  /  کتاب و ادبیات

یاداشت پونه نیکوی بر کتاب «روح اندوهگین یک شاعر»

هم‌وطن رنج

شعر سیدرضا محمدی شعری متعهد و اجتماعی و در نبرد بین حق و باطل است. او از دردها و رنج‏‌های مردم کشورش (افغانستان) سخن گفته و به روشنی می بینیم که شعر او پیوند عمیقی با دیدگاه سیاسی و اجتماعی و جهان‌بینی شاعر دارد.

هم‌وطن رنج

به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، پونه نیکوی از شاعران کشورمان یاداشتی بر کتاب «روح اندوهگین یک شاعر» اثر سیدرضا محمدی نوشته است.

در این یادداشت می‌خوانیم:

بر کسی پوشیده نیست که با مطالعه ادبیات هر کشوری می‌توان به فرهنگ و سیاست و جریان‌های فکری و حتی جریان‌های اجتماعی آن کشور پی برد چرا که ادبیات و به خصوص شعر نشات گرفته از شعور اجتماعی، معرفت عمومی و حافظه جمعی یک ملت است.

بر این اساس با مطالعه مجموعه «روح اندوهگین یک شاعر» سروده شاعر بزرگ افغانستان، سیدرضا محمدی که محبوبیتی فراقومی در افغانستان و فراملی در منطقه دارد، می‌توان به زوایای مختلف فرهنگ و هنر و سیاست کشور افغانستان پرداخت.

سیدرضا محمدی تاریخ زنده و پویای ادبیات معاصر افغانستان است که سال‌های سال زندگی در کشورهای مختلف را تجربه کرده و در تمام این ایام از خود چهره‌ای فعال نشان داده است.

او که در کارنامه خود همکاری با نشریات مختلف از جمله سروش جوان، همشهری، کار و کارگر، ابرار و چاپ چندین کتاب شعر و راه‌اندازی جلسات مختلف شعر و جشنواره‌های متعدد را داشت بعد از شکست طالبان، به افغانستان بازگشت با مطبوعات مختلف تخصصی، تحلیلی در زمینه فرهنگ و مسایل فکری، و حوزه نقد جدی ادبیات به فعالیت پرداخت. برای ادامه تحصیل فلسفه به لندن سفر کرد . در لندن هم مجله سیمرغ را با همکاری ادیبان هموطنش به راه انداخت.

تسلط بر دانش سیاسی و تفکر خلاق در شعر، استفاده از شگردهای نوغزل نویسی و تصاویر انتزاعی و ایجاد فضاهای بومی در شعر مهاجرت و تکیه به موسیقی حماسی، از او صدایی متفاوت می‌آفریند.

صدای او برخاسته از حنجره ملتی ست که در سرزمین پر تب و تاب افغانستان روایت متفاوتی از زندگی را تجربه می‌کنند روایتی دردناک و غمگنانه با بوی خون، آتش، باروت، مرگ، جنازه، جسد، جنگ .(یگانه‌ایم ملتی که درد و رنجمان یکی ست- ص۴۳) با این تعاریف می‌توان دریافت که جانمایه اصلی شعر محمدی اندوه‌ها و آرزوهای مردم سرزمین اوست.

صدای او یک صدای معترض است( اما دهان بسته ی ما را شکسته اند-ص۳۷-ص۳۹) از جامعه‌ای که از سکوت عدالت رنج می‌کشد. فضای مسلط شعر او شعر اعتراض است ( حق با سکوت نیست سراپا صداستیم) و این صدای معترض همراه با امید و مقاومت از لایه‌های پنهانی شعر او نیز شنیده می‌شود. دردهای او دردهای شخصی نیست و صدای اعتراض او حدیث نفس نیست بلکه رنج او رنج مردم و فضای تیره ی حاکمیت سرزمینش است و امید او امید هم وطنانش است.(یک ملتیم و یک تنمان کم نمی شویم)

هر دل تبش به نقشه ی تلخ تو می رسد

هر شعر کوچه ای که به بلخ تو می رسد- ص۸

 ناراضی ام به حد تمام غم زمین

از آنچه خواستیم و به ما آسمان نداد- ص ۲۸

دل سنگ دست سنگ دعاهای دست سنگ

لب سنگ و سنگ البته در بین لب دعا – ص ۲۴

با غیرت شکسته دگر سر نمی کنیم

خون تو را معامله دیگر نمی کنیم – ص ۳۱

ویرانی همیشه تاریخ ماستیم

قربانی همیشه ی تاریخ ماستیم – ص ۳۱

خون با تب دین می چکد از زندگی ما

از ما بستانید مسلمانی ما را –ص ۵۷

ای صبح مه آلوده ی کابل بغلم کن

در دامن خونین تو باشد که بمیرم-ص ۴۸

دو قرن مبتلا به گور دو قرن تلخ ترش شور

دو قرن خیره سیاه دو قرن قتل عام نور-ص۴۲

تبعیض را به تعامل نمی کنیم

تحقیر را دوباره تحمل نمی کنیم-ص ۴۰

سیدرضا محمدی در مولفه‌های تخیل، تکنیک‌‏های بیانی همچون تشبیه، استعاره، تشخیص، نماد و کنایه تا حدود قابل توجهی موفق بوده و ادبیات او ادبیات ستیزنده است واژگان این مجموعه یادآور فرهنگ ملی، مذهبی مشترک ماست.

محمدی احساس حاکم بر اشعار خود را بر پایه ی احساس اجتماعی و سیاسی و وطن دوستی بنا نهاده است. و شعر او شعری متعهد و اجتماعی و در نبرد بین حق و باطل است و او از دردها و رنج‏های مردم کشورش سخن گفته است و به روشنی می بینیم که شعر او پیوند عمیقی با دیدگاه سیاسی و اجتماعی و جهان بینی شاعر دارد. مخاطبی که شعر محمدی را می خواند در حین خواندن و مواجهه با تلخی لبخند غمگنانه‌ای هم بر لب دارد که این جوانه در لایه باریک طنزسیاه و تلخ و در عمق پنهان واژگان شعر او سبز است.

اینک منم که ساخته ام نان از ابرها

در سطل ماست ریخته ام آفتاب را- ص ۹

پس با ستاره ها نمک و با سپیده سس

پر کرده ام به سبزی اندوه قاب را – ص ۱۰

در فرش و ظرف مرگ شبیخون گرفته است

هم پنکه هم بخاری طاعون گرفته است- ص۱۱

مادرم جای سرش بشکه تنش از بنزین

پدرم قیر به تن کرده به برآمده است- ص ۵۴

محمدی به کاربرد اوزان طولانی در اشعار خود توجه نشان داده است و بنیادی‏ترین عنصر سازنده این مجموعه جریان ستیزنده بیانی شاعر در حرکت و جنبشی است که وزن شعر حماسی برای او به ارمغان آورده است. به موازات موسیقی حماسی و ادبیات ستیزنده و ظلم ستیزی، بار عاطفی و لطافت معنایی در لایه‌های پنهان شعر او موج می‌زند.

بدهکارم به مستی روزهایی را که هشیارم –ص ۵۱

ای صبح مه آلوده کابل بغلم کن

در دامن خونین تو باشد که بمیرم- ص۴۸

بخت آور دلاور غزنی تو زنده‌ای

شهدخت رنج، دختر غزنی تو زنده‌ای –ص ۳۱

و دختر اینجا با مادرش حکومت داشت

ندیمش آب، غمش خاک، همدمش بلبل – ص۲۲

لبش حکومت بابل، دلش ولایت بلخ –ص ۵۵

بدهکارم به چشمم دیدن خوبان عالم را – ص۵۲

در قلمرو محمدی صنعت کنایات رایج در زبان محاوره و کلمات افغانی نیز بسیار به چشم می‌خورد که جای تامل دارد. نوآوری و خلاقیت شاعر در آفرینش تصاویر قدرتمند بر صمیمیت این مجموعه افزوده است و غلبه با تصاویری است که پیش‏تر در اشعار کهن و شعر امروز افغانستان نیز رایج بوده است. تصاویری که محمدی در این قلمرو می‌آفریند بیشتر حاصل تجربه‏‌های شخصی او است شاید برای همین تجربه شخصی است که بیان روایی، انسجام ساختاری شعر او را در بر گرفته است اما رگه‏‌هایی از نوآوری در نمونه‌‏های از ابیات محمدی دیده می‌شود که بسط و گسترش آن می‌تواند دل نشان تر باشد.

حضور گسترده عنصر ردیف ، به عنوان مکمل قافیه و یکی از شاخصه‌های مجموعه، ارتباط تنگاتنگی با ابیات محمدی دارد. اینکه یسیاری از شعرهای این مجموعه مردّف است گواه این ادعاست

تصاویر مذهبی

نمونه‌‏های زیر بخش قابل توجهی از استخدام واژه‏‌های فرهنگ دینی شاعر در این مجموعه است که به ارتقای معانی و انتقال عواطف و احساسات او یاری رسانده است.

دستانش ابر ریخته در بوستان عدل

شمشیرش آب خورده ز توحید لافتا- ص۲۶

از این غریبی از این عسرت نشسته به دود

به آفتاب خراسانی خجسته درود – ص ۶۴

این کاروان پلک‌تر عاشقان اوست

همواره خود به کرب و بلا می‌برد مرا –ص ۶۲

مجال لب به ابن جهل و بولهب نمی‌دهیم

از آفتاب زاده ایم و سر به شب نمی‌نهیم-ص ۴۴

گوساله چرا حاکم این قوم نباشد

تا دیو زده موسی عمرانی ما را- ص۵۷

نمونه‌‏های زیر بخش قابل توجهی از خلق تصاویر انتزاعی شاعر در این مجموعه است که به ارتقای معانی و انتقال عواطف و احساسات او یاری رسانده است.

تصاویر انتزاعی

در میز، در مبایل در اینترنت آدمم-ص ۹

اینک منم که ساخته ام نان از ابرها-ص ۹

در شیشه های ودکا آمد به خانه ها –ص ۱۱

امروز وارث پر طاووس پلک ماست ص۱۶

ما شهری از مجسمه بودیم در زمین –ص ۲۳

پشت تقاطع زمان وقت همیشه می رسد –ص ۳۵

مادرم جای سرش بشکه تنش از بنزین-ص۵۴

قالب مثنوی‏ در ادبیات کهن غالباً به عنوان قالبی مناسب برای طرح داستان‏های عرفانی، غنایی و حماسی مورد توجه قرار می‌گرفته که انتخاب هوشمندانه ی محمدی در این زمینه بر تاثیرگذاری شعر او افزوده است. ساختار این مثنوی‌‏ها و غزل مثنوی‌ها و غزل‌های طولی با ساختار مثنوی به گونه‏‌ای بود که او توانسته در ایجاد قالب های مرکب هنرمندانه عمل کند و آن ها را در دل هم بیامیزد و به هم پیوند بزند و نهالی سبز به بار بنشیند.

«روح اندوهگین یک شاعر» را انتشارات شهرستان ادب در سال جاری راهی بازار کرده است.

انتهای پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول